مناجات فاطمیه ای با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
شـوریده دلـیم و سر سـوداى تو داریم با این دل سر گـشـته تـمـنای تو داریم با خون جگر دیده بشوئـیم که عـمرى اى پـرده نشین مـیل تمـاشاى تو داریم سوگند به یک موى سرت هر چه که داریم از دولـتـى خـاک کـف پـاى تـو داریـم ما زنـده بر آنـیـم گـرفـتـار تو بـاشـیـم دل بسته به گـیسوى چـلیـپاى تو باشیم اى کاش که بر نامۀ اعـمال همۀ عمر بینیم که خوشنودى و امضای تو داریم ما روضه گرفـتـیم که تشریف بیـارى این گرمى روضه ز نفسهاى تو داریم دیگر تو بیا روضه بخوان صاحب روضه ما حسرت آن صوت دل آراى تو داریم قدرى بگو از غربت جان دادن مـادر ما چـشم تر از ماتم عـظماى تو داریم کـم کـم کـفـن فـاطـمـه را پهن نـمایـند دلـشورهای از شدت غـم های تو داریم امشب شب غمهاست امان از دل حیدر ذکر لب زهـراست امان از دل حـیدر |